برداشت آخر



تاریخ الطبرى ـ به نقل از یونس بن حبیب جَرمى ـ : وقتى عبید اللّه بن زیاد ، حسین بن على علیه السلام و برادرانش را کشت، سرِ آنها را براى یزید بن معاویه فرستاد . یزید ، نخست ، از کشته شدن آنها شادمان گردید و عبید اللّه در نزد او جایگاهى والا پیدا کرد ؛ ولى زمانى طولانى نگذشت که از کشته شدن حسین علیه السلام پشیمان شد و مى گفت: اتّفاقى برایم نمى افتاد ، اگر براى پاسداشت شأن پیامبر و مراعات حقّ او و خویشاوندى اش، رنج حسین را تحمّل مى کردم و او را با خودم به خانه ام مى بردم و در آنچه مى خواست، حاکمش مى کردم ، هرچند که مایه عیب و ضعف حکومتم مى شد! 

ادامه مطلب


 عیون أخبار الرضا علیه السلام ـ به نقل از عبد السلام بن صالح هِرَوى ـ : شنیدم امام رضا علیه السلام مى فرماید : نخستین کسى که در روزگار اسلام ، برایش آبْ جو گرفتند ، یزید بن معاویه ـ که خدا لعنتش کند ـ در شام بود . آن را براى او و در سفره اى که بر سر حسین علیه السلام برپا کرده بودند ، حاضر کردند و او آن را مى نوشید و به همراهانش مى نوشاند و ـ خدا لعنتش کند ـ مى گفت : بنوشید ! این ، شرابى مبارک است 

ادامه مطلب


تاریخ الطبرى ـ به نقل از ابو مِخنَف ، در یادکردِ حوادث عصر تاسوعا ـ : حارث بن حَصیره از عبد اللّه بن شریک عامرى برایم نقل کرد که : عمر بن سعد ندا داد : اى لشکر خدا ! سوار شوید و بشارتتان باد !
آن گاه ، خود با مردم ، سوار شد و پس از نماز عصر ، به سوى آنان (سپاه حسین علیه السلام ) ، حرکت کرد . حسین علیه السلام ، جلوى خیمه نشسته بود و شمشیرش را بر گِرد پاهایش حلقه کرده بود و خوابش برده ،

ادامه مطلب


تاریخ الطبرى ـ به نقل از ابو مِخنَف ـ : طولى نکشید که حسین علیه السلام کشته شد و سرش را همان روز با خولى بن یزید و حُمَید بن مسلم اَزدى به سوى عبید اللّه بن زیاد فرستادند . خولى ، آن را آورد و خواست به کاخ برود که درِ آن را بسته دید . به خانه اش رفت و سر را زیر تَشتى در خانه شان گذاشت . او دو زن داشت : زنى از بنى اسد و زن دیگرى از قبیله حضرمیان به نام نوار ، دختر مالک بن عقرب .

ادامه مطلب


١٧٦١- الأمالی للصدوق عن عبد اللّه بن منصور عن جعفر بن محمّد بن علیّ بن الحسین عن أبیه عن جدّه [زین العابدین] علیهم السلام : إنَّ الحُسَینَ علیه السلام قَد نَزَلَ الرُّهَیمَةَ (١) ، فَأَسرى [ابنُ زِیادٍ] إلَیهِ الحُرَّ بنَ یَزیدَ فی ألفِ فارِسٍ . . . 
فَرَهِقَهُ عِندَ صَلاةِ الظُّهرِ ، فَأَمَرَ الحُسَینُ علیه السلام ابنَهُ فَأَذَّنَ وأقامَ ، وقامَ الحُسَینُ علیه السلام فَصَلّى بِالفَریقَینِ جَمیعا . (٢)

١٧٦١- الأمالى ، صدوق ـ به نقل از عبد اللّه بن منصور ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر ، از جدّش امام زین العابدین علیهم السلام ـ : حسین علیه السلام ، در رُهَیمه ، (١) فرود آمد و ابن زیاد ، حُرّ بن یزید را با هزار سوار ، شبانه به سوى او گسیل کرد . و او هنگام نماز ظهر ، به امام علیه السلام رسید . حسین علیه السلام به پسرش [على اکبر] فرمان داد تا اذان و اقامه بگوید . سپس ، حسین علیه السلام قامت بست و هر دو گروه ، با او نماز خواندند .



١-راجع: الخریطة رقم ٤ فی آخر مجلّد ٥ .

٢-الأمالی للصدوق : ص ٢١٨ ح ٢٣٩ ، بحار الأنوار : ج ٤٤ ص ٣١٤ .

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها